بازخوانی چگونگی رفراندوم انقلاب سفید
یکی از جمله های معروف خمینی: ” اقتصاد مال خر است’ ‘ میباشد. تمام افرادی که با خمینی سر و کار داشتند همگی بر تندخو بودن خمینی تاکید میکنند, خمینی حتی در سخنرانی های عمومی خود و در جلو دوربین ها اگر کسی بی موقع شعار میداد و حرفش را قطع میکرد با عصبانیت به او تشر میزد و خشمگینانه به او میتوپید. خمینی از جمله آخوندهایی بود که با گروه تروریستی فدائیان اسلام و نواب صفوی ارتباط داشت و آنهارا برای کشتن آقای سید احمد کسروی (تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی که به عنوان استاد ملی گرای حقوق در دانشگاه تهران تدریس می کرد) تحریک کرد و سرانجام آقای سید احمد کسروی توسط گروه تروریستی فدائیان اسلام به ضرب گلوله و ۲۷ ضربه چاقو ترور شد و از اینجا میتوان فهمید ریشه قتل های زنجیره ای نویسندگان و اندیشمندان که در زمان آقای رفسنجانی و آقای خاتمی رخ داد از کجا ناشی میشود و بعدها خمینی همین حکم ترور را برای سلمان رشدی که نویسنده بود هم داد و با وجود فتوای خمینی و جایزه هنگفت و میلیونی که برای قاتل سلمان رشدی در نظر گرفتن اما از جمعیت یک میلیاردی مسلمانان جهان کسی به فتوای او اهمیت نداد و حتی ولایتی در یک مصاحبه با خبرنگاران خارجی اعلام کرد این فتوا شامل مرور زمان شده است. در همان سالهای ترورآقای سید احمد کسروی, خمینی مخفیانه کتابی را به نام کشف الاسرار چاپ کرد که در آن با نشانه های جوامع مدرن شدیدن مخالفت کرده و خواستار اجرای قوانین شریعت اسلامی شده بود و نظریه های بسیار تند و متحجرانه ای را بیان کرده بود.
خمینی که نتوانسته بود در حوزه برای خود جایگاه درخوری درست کند و نطراتش مورد تایید آیت الله بروجردی قرار نمیگرفت و دچار سرخوردگی شده بود. بنا بر مدارک و شواهد تاریخی پس از فوت آیت الله بروجردی هم با اینکه خمینی فردی مسن و ۶۰ ساله بود مردم به عنوان مرجع تقلید به سمت او نیامدند (رجوع شود به خاطرات نزدیکترین فرد از یارانش به او در آن سالها یعنی آیت الله منتظری و در آن زمان آیت الله سید محمدکاظم شریعتمداری به همراه آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی و آیت الله مرعشی نجفی در قم با استقبال مردمی مشهور به آیات ثلاثه شدند که بلندپایهترین روحانیون و مراجع ایران به شمار میآمدند) و خمینی سعی کرد این سرخوردگی را از طریق مخالفت با شاه و افتادن اسمش در دهان مردم جبران کند و در هنگام تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید شاه که اعلام شد که شاه قصد دارد این لوایح را به رفراندوم گذاشته و از تصویب مردم ایران بگذراند (که شامل شش اصل اولیه بود که بعدها معروف به «لوایح ششگانه» شد وچند اصل دیگرهم به آن افزوده شد و عبارت بودند از:
اصل اول – اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی
اصل دوم – ملی کردن جنگلها و مراتع
اصل سوم – فروش سهام کارخانجات دولتی به بخش خصوصی و مردم
اصل چهارم – سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها
اصل پنجم – اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان
اصل ششم -ایجاد سپاه دانش
اصل هفتم – ایجاد سپاه بهداشت
اصل هشتم – ایجاد سپاه ترویج و آبادانی
اصل نهم – ایجاد خانههای انصاف و شوراهای داوری
اصل دهم – ملی کردن آبهای کشور
اصل یازدهم – نوسازی شهرها و روستاها با کمک سپاه ترویج و آبادانی
اصل دوازدهم – انقلاب اداری وانقلاب آموزشی
اصل سیزدهم – فروش سهام به کارگران واحدهای بزرگ صنعتی یا قانون گسترش مالکیت واحدهای تولیدی
اصل چهاردهم – مبارزه با تورم و گران فروشی و دفاع از منافع مصرف کنندگان
اصل پانزدهم – تحصیلات رایگان و اجباری
اصل شانزدهم – تغذیه رایگان برای کودکان خردسال در مدرسهها و تغذیه رایگان شیرخوارگان تا دو سالگی با مادران
اصل هفدهم – پوشش بیمههای اجتماعی برای همه ایرانیان
اصل هیجدهم – مبارزه با معاملات سوداگرانه زمینها واموال غیرمنقول و …)
خمینی شروع به تحریک مردم و مخالفت کردن با دادن زمین های کشاورزی به دهقانان توسط شاه که خان ها و فئودال ها به زور اسلحه و تفنگچی از کشاورزان گرفته بودن و همچنین دادن حق رای به زنان ایرانی و حق عضویت زنان ایرانی در مجلس های شورای ملی و سنا توسط شاه نمود و خمینی از دهقانان میخواست زمین ها را به عنوان زمین غصبی پس بدهند! و به مردم میگفت که شاه با دادن حق رای و حق عضویت در مجلس های شورای ملی و سنا به زنان میخواهد زنانتان را از خانه ها بیرون بیاورد و آنها را فاسد کند و خطاب به شاه گفت:”به زن ها حق رای داده اید, تساوی حقوق زن و مرد رای عبدالبهاء است وآقای شاه هم میرود آن بالا میگوید تساوی حقوق زن و مرد, آقا این را به تو تزریق کرده اند که بگویند بهایی هستی که من بگویم کافر است بیرونت کنند” و پس از بی اهمیتی شاه و مراجع تقلید معروف به آیات ثلاثه به سخنان خمینی و شروع تصویب لایحه حق رای به زنان و قانونی شدن آن, خمینی درتاریخ ۲۲ اسفند سال۱۳۴۱ بیانیه ای منتشر کرد و در آن حتی از گفتن جمله های دروغ هم دریغ نکرد و بدین صورت گفت:
”بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
دستگاه حاکمه ایران به احکام مقدسه اسلام تجاوز کرد و به احکام مسلمه قرآن قصد تجاوز دارد.
نوامیس مسلمین در شرف هتک است و دستگاه جابره با تصویبنامههاى خلاف شرع و قانون اساسى مىخواهد زنهاى عفیف را ننگین و ملت ایران را سرافکنده کند.
دستگاه جابره در نظر دارد تساوى حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا کند، یعنى احکام ضروریه اسلام و قرآن کریم را زیر پا بگذارد، یعنى دخترهاى هیجده ساله را به نظام اجبارى ببرد(!) و به سربازخانه ها بکشد(!)، یعنى با زور سرنیزه دخترهاى جوان عفیف مسلمانان را به مراکز فحشا ببرد.
هدف اجانب، نابودى اسلام و روحانیت وهدف اجانب قرآن و روحانیت است. دستهاى ناپاک اجانب با دست این قبیل دولتها قصد دارد قرآن را از میان بردارد و روحانیت را پایمال کند, روحانیت امسال عید ندارد, من این عید را براى جامعه مسلمین عزا اعلام میکنم و …”(کتاب مجموعه ای از مکتوبات, سخنرانی ها, پیام ها و فتاوی امام! خمینی, صفحه ۳۵)
خمینی به حدی دارای تکبر و سرخوردگی ناشی از محبوبیت مراجع تقلید معروف به آیات ثلاثه است که با این بیانه میخواهد خودرا بالاتر از مراجع تقلید آیات ثلاثه قرار دهد و برای کل جامعه مسلمین از طرف خودش حکم میدهد که امسال به خاطر دادن حق رای به زنان عید ندارند! خمینی حتی به این بیانه هم بسنده نمیکند و در بیانیه ای با حالت امری خطاب به مراجع تقلید برای تحت فشار گذاشتن آنها میگوید:
”بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت ذی شرافت حضرات علمای اعلام و حجج اسلام دامت برکاتهم
عظّم الله تعالی اجورکم
چنان که اطلاع دارید، دستگاه حاکمه می خواهد با تمام کوشش به هدم احکام ضروریه اسلام قیام و به دنبال آن مطالبی است که اسلام را به خطر می اندازد. لذا این جانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر عجل الله تعالی فرجه جلوس می کنم و به مردم اعلام خطر می نمایم. مقتضی است حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند تا ملت مسلمان از مصیبت های وارده بر اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته .” (کتاب مجموعه ای از مکتوبات,سخنرانی ها,پیام ها و فتاوی امام! خمینی, صفحه ۳۴) و شاه بی اهمیت به هیاهوی خمینی همانطور که گفته بود لوایح قانونی را به رفراندوم گذاشت و مورد تصویب مردم ایران قرار گرفت. تحریک مردم توسط خمینی و توهین علیه شاه و ایجاد بلواهای گوناگون را خمینی ادامه میدهد که در آخر, شاه دستور بازداشت خمینی را میدهد و از آنجا که طبق قانون اساسی مشروطه مجتهدین و مراجع تقلید مصونیت از محاکمه داشتند و خمینی به عنوان مرجع تقلید معروف نبود، لذا قصد محاکمه وی را داشتند و برای نجات خمینی از اعدام, آیتالله شریعتمداری یکی از مراجع تقلید معروف به آیات ثلاثه به تهران رفت وخمینی را به عنوان مرجع معرفی کرد تا از اعدام وی جلوگیری کند و جان خمینی را نجات میدهد و در سال های بعد خمینی برای تحریک مردم علیه شاه به فرانسه یعنی همان کشورغربی که خمینی آن ها را اجنبی و دشمن اسلام و قرآن میدانست رفت و در خانه ویلایی در باغی در منطقه خوش آب و هوای نوفل لوشاتو فرانسه در آزادی کامل به سخنرانی و مصاحبه های گوناگون پرداخت و سخنرانی و بیانیه هایش علیه شاه با استقبال رسانه های غربی بویژه رادیو بی بی سی انگلیسی ها قرار گرفت و تبلیغات وسیع و گسترده ای به نفع خمینی توسط رسانه های غربی انجام شد و سخنان خمینی بلافاصله توسط رادیو بی بی سی فارسی انگلستان برای مردم ایران مخابره میشد.
خمینی در جواب خبرنگاران در فرانسه که از او پرسیدند که شما به دنبال چه نوع حکومتی هستید؟
گفت:”جمهوری که ما به دنبال آن هستیم, یک جمهوری دموکراتیک است مثل فرانسه” بعدها آقای بنی صدر که از همراهان خمینی در فرانسه و اولین رییس جمهور نظام جمهوری اسلامی بود در مصاحبه تلویزیونی گفت: وقتی به خمینی اعتراض کردیم و پرسیدیم: وعدهایی که در پاریس دادید خلاف آن چیزی است که در ایران انجام میشود؟! خمینی به آقای بنی صدر جواب داده بود که:” اون موقع اونطور میگفتم و حالا اینطور میگم و من خدعه کردم (اگر در مکر و خدعه مصلحت اهمی باشد که مقدم بر مفسده مکر و خدعه باشد آن مکر و خدعه جایز است)! ” یعنی خمینی دروغ گفتن را لازم میدانست.
جالب است که سران حکومت های غربی بویژه انگلستان با این خدعه خمینی همراهی میکردند و نمایندگان و فرستادگان خود را جهت مذاکره و هماهنگی با خمینی به فرانسه میفرستادند و براساس خاطرات آقای جیمی کارتر ریییس جمهور ایالات متحده آمریکا و آقای ژیسکار دستن رئیسجمهور فرانسه, رؤسای حکومت غربی که از شاه به علت تشکیل سازمان کشورهای صادر کننده نفت با نام اختصاری اوپک که سازمانی برای هماهنگی و یکپارچه سازی سیاستهای نفت کشورهای صادر کننده نفت و تامین منافع ی آنها برای تضمین ثبات قیمت نفت در بازار نفت بینالمللی و افزایش بهای نفت بود دل خوشی نداشتند در کنفرانس گوادلوپ که در ژانویه ۱۹۷۹,دی ۱۳۵۷ میان رؤسای دولت ۴ قدرت مهم بلوک غرب (آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان) به میزبانی والری ژیسکار دستن رئیسجمهور فرانسه در جزیره گوادلوپ از سرزمینهای ماورا بحر فرانسه در دریای کارائیب با شرکت جیمی کارتر رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، جیمز کالاهان نخستوزیر بریتانیا، هلموت اشمیت صدراعظم جمهوری فدرال آلمان و خود ژیسکار دستن برگزار شد تصمیم به حمایت از خمینی و فشار به شاه برای خروج از کشور گرفتند و والری ژیسکار دستن رئیسجمهور سابق فرانسه میگوید:” در این جلسه زنگ خاتمهٔ حکومت شاه به صدا درآمد و جیمی کارتر رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا به همراه جیمز کالاهان نخستوزیر بریتانیا اعلام کردن که از حکومت شاه حمایت نمیکنند و در مورد لزوم خروج شاه .از ایران همعقیده بودند و او از نظریه آمریکائیها و انگلیسی ها غافلگیر شده بود”.
به هر روی خمینی ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷ از یک کشور اروپایی (فرانسه) به ایران با یک هواپیمای اجنبی (ایر فرانس) و در حالیکه دست در دست یک غربی (مهماندار فرانسوی) داشت پا به خاک ایران گذاشت و جالب است که تکبر و غرور خمینی در همان اولین مصاحبه اش علیه دولت قانونی آقای دکتر بختیار که زندانیان سیاسی را آزاد, ساواک را منحل و روزنامه را آزاد گذاشته بود و دست دوستی به سوی مردم, ملی مذهبی ها و حزب ها و گروه ها و سازمان های گوناگون دراز کرده بود دیده میشود و خمینی در حالیکه لحن بسیار مغرورانه ای داشت گفت:”من توی دهن این دولت میزنم SaveFrom.net” و با تکبر از امر(!) خود در بخشیدن اموال دولت به عنوان غنائم! سخن گفت و ادامه داد که: ”این دارایی از غنائم اسلام است (!) و من امر کردم (!) به مستضعفین بدهند و خواهند داد” و باز خمینی به قول خودش خدعه میکند و میگوید:”اونهایی که میگن نمیشد اسلام را در این زمان پیدا کرد, برای این (است) که اسلام را نشناخته اند, نمیفهمند که چه میگن…آب و برق را مجانی میکنیم, اتوبوس را مجانی میکنیم”.
هموطنان عزیزم،قضاوت با شماست.
محمد رستگار